وقتی كوچكتر بودم، آرزو میكردم كه المپیك را از نزدیك ببینم و رقابت در آن
برایم بسیار با ارزش و هیجان انگیز بود. البته همیشه در آن زمان میگفتم
"انشاءالله".
القصرا در مورد حضور در مسابقات دوومیدانی جام فجر گفت: به طور كلی حضور و رقابت در ایران برای من دلنشین است و من احساس خوبی در ایران دارم. من در اینجا در یك كشور اسلامی با زنهای محجبه هستم كه پوشیده بودن من در داخل و یا خارج مسابقه برایشان مساله غیر منتظرهای نیست. من از حضور در ایران بسیار راضی هستم.
اوج كار القصرا در بازیهای آسیایی 2006 دوحه بود. وی در سن 24 سالگی مدال طلای دوی 200 متر و مدال برنز دوی 100 متر را با همان پوشش و حجاب مخصوص خود كسب كرد تا یكی از معروفترین ورزشكاران این دوره از رقابتها شود.
وی در این رابطه گفت: در همه رقابتهای دنیا كه شركت میكنم، بسیاری از مردم در مورد نوع پوشش من میپرسند. میپرسند این چیست؟ چرا اینها را بر تن میكنی؟ این مساله برای خارجیها سوال برانگیز است و سوالهای متعددی در این زمینه از من میكنند.
القصرا: حجاب مانع دویدنم نیست
این بانوی دونده مسلمان بحرینی با خنده ادامه داد: شاید یك سری فكر میكنند به دلیل اینكه موهای من به هم ریخته است آنها را میپوشانم.
القصرا خاطرنشان كرد: در حین رقابت به این فكر نمیكنم كه چه چیزی بر تن من است. به این هم فكر نمیكنم كه بقیه چه چیزی پوشیدهاند. فقط به خط پایان فكر میكنم. این لباسها نه تنها برای من هیچ مشكلی ایجاد نمیكند بلكه من به آن به عنوان یك مساله ضروری مینگرم كه به من نیرو میدهد. من فكر میكنم قلب و روح من با حجاب یكی شده است.
وی داستان جالبی هم از ورودش به دوومیدانی دارد. در ابتدا از دوران مدرسهاش میگوید: من یكی از با استعدادترین دخترهای مدرسهمان در ورزش بودم و همیشه برای اینكه در هندبال و یا بسكتبال یار تیمی شوم، دعوا میكردند. من در آن دوران سریعترین دختر مدرسهمان هم بودم. وقتی یك معلمی میخواست پیامی را برای كسی بفرستد، سایرین به وی میگفتند آن را به من بگوید تا زودتر از همه بتوانم پیام را برسانم.
این لباسها نه تنها برایم هیچ مشكلی ایجاد نمیكند بلكه به آن به عنوان یك مساله ضروری مینگرم كه به من نیرو میدهد. فكر میكنم قلب و روحم با حجاب یكی شده است.
القصرا تصریح كرد: من فاتح رقابتهای مهمی در دوران مدرسه بودم، اما 17 سالم بود كه معلم مدرسهمان به نام "سوسن تقوی" من را به فدراسیون دوومیدانی بحرین معرفی كرد. آنجا بود كه پس از یك سری آزمایشهای اولیه، مورد قبول فدراسیون قرار گرفتم. با این حال نه مربی اختصاصی داشتم و نه برنامه خاصی برای تمرین. تنها هفتهای سه روز و هر بار یك ساعت و نیم میدویدم.
وی در حالی كه از در نخستین زنان كشورش بود كه رشته ورزشی دوومیدانی به صورت حرفهای فعالیت میكند، مشكلات زیادی داشت: روسای روستای من از فعالیت حرفهای ام در دوومیدانی اظهار نگرانی میكردند و میگفتند این ورزش برای یك زن مسلمان نیست اما، در این میان تنها حامی من پدرم بود كه سابقه حضور در فوتبال حرفهای را هم داشت.
رقیه الغسره
القصرا اضافه کرد: با این وجود من به تمرینهایم ادامه دادم تا اینكه در همان سال 2003 به رقابتهای قهرمانی كشورهای عرب در لبنان رفتم. آنجا دو مدال طلا 100 و 200 متر را كسب كردم. وقتی به كشورم بازگشتم، دیدم كه نمایندگانی از روستایمان برای استقبال و تبریك به فرودگاه آمده بودند. معلوم بود كه قهرمانیام فضای جامعه را عوض كرده بود.
وی درمورد حضورش در المپیک پکن اظهار داشت: وقتی كوچكتر بودم، آرزو میكردم كه المپیك را از نزدیك ببینم و رقابت در آن برایم بسیار با ارزش و هیجان انگیز بود. البته همیشه در آن زمان میگفتم "انشاءالله".
القصرا درمورد آیندهاش هم گفت: من آرزوهای بزرگی دارم اما بین آن چیزی كه میخواهم و آن چیزی كه هستم فاصله زیادی وجود دارد. من به موفقیت در بازیهای المپیك نگاه میكنم و باید برای رسیدن به این موفقیت قدرتم بیشتر شود.
القصرا در مورد حضور در مسابقات دوومیدانی جام فجر گفت: به طور كلی حضور و رقابت در ایران برای من دلنشین است و من احساس خوبی در ایران دارم. من در اینجا در یك كشور اسلامی با زنهای محجبه هستم كه پوشیده بودن من در داخل و یا خارج مسابقه برایشان مساله غیر منتظرهای نیست. من از حضور در ایران بسیار راضی هستم.
اوج كار القصرا در بازیهای آسیایی 2006 دوحه بود. وی در سن 24 سالگی مدال طلای دوی 200 متر و مدال برنز دوی 100 متر را با همان پوشش و حجاب مخصوص خود كسب كرد تا یكی از معروفترین ورزشكاران این دوره از رقابتها شود.
وی در این رابطه گفت: در همه رقابتهای دنیا كه شركت میكنم، بسیاری از مردم در مورد نوع پوشش من میپرسند. میپرسند این چیست؟ چرا اینها را بر تن میكنی؟ این مساله برای خارجیها سوال برانگیز است و سوالهای متعددی در این زمینه از من میكنند.
القصرا: حجاب مانع دویدنم نیست
این بانوی دونده مسلمان بحرینی با خنده ادامه داد: شاید یك سری فكر میكنند به دلیل اینكه موهای من به هم ریخته است آنها را میپوشانم.
القصرا خاطرنشان كرد: در حین رقابت به این فكر نمیكنم كه چه چیزی بر تن من است. به این هم فكر نمیكنم كه بقیه چه چیزی پوشیدهاند. فقط به خط پایان فكر میكنم. این لباسها نه تنها برای من هیچ مشكلی ایجاد نمیكند بلكه من به آن به عنوان یك مساله ضروری مینگرم كه به من نیرو میدهد. من فكر میكنم قلب و روح من با حجاب یكی شده است.
وی داستان جالبی هم از ورودش به دوومیدانی دارد. در ابتدا از دوران مدرسهاش میگوید: من یكی از با استعدادترین دخترهای مدرسهمان در ورزش بودم و همیشه برای اینكه در هندبال و یا بسكتبال یار تیمی شوم، دعوا میكردند. من در آن دوران سریعترین دختر مدرسهمان هم بودم. وقتی یك معلمی میخواست پیامی را برای كسی بفرستد، سایرین به وی میگفتند آن را به من بگوید تا زودتر از همه بتوانم پیام را برسانم.
این لباسها نه تنها برایم هیچ مشكلی ایجاد نمیكند بلكه به آن به عنوان یك مساله ضروری مینگرم كه به من نیرو میدهد. فكر میكنم قلب و روحم با حجاب یكی شده است.
القصرا تصریح كرد: من فاتح رقابتهای مهمی در دوران مدرسه بودم، اما 17 سالم بود كه معلم مدرسهمان به نام "سوسن تقوی" من را به فدراسیون دوومیدانی بحرین معرفی كرد. آنجا بود كه پس از یك سری آزمایشهای اولیه، مورد قبول فدراسیون قرار گرفتم. با این حال نه مربی اختصاصی داشتم و نه برنامه خاصی برای تمرین. تنها هفتهای سه روز و هر بار یك ساعت و نیم میدویدم.
وی در حالی كه از در نخستین زنان كشورش بود كه رشته ورزشی دوومیدانی به صورت حرفهای فعالیت میكند، مشكلات زیادی داشت: روسای روستای من از فعالیت حرفهای ام در دوومیدانی اظهار نگرانی میكردند و میگفتند این ورزش برای یك زن مسلمان نیست اما، در این میان تنها حامی من پدرم بود كه سابقه حضور در فوتبال حرفهای را هم داشت.
رقیه الغسره
القصرا اضافه کرد: با این وجود من به تمرینهایم ادامه دادم تا اینكه در همان سال 2003 به رقابتهای قهرمانی كشورهای عرب در لبنان رفتم. آنجا دو مدال طلا 100 و 200 متر را كسب كردم. وقتی به كشورم بازگشتم، دیدم كه نمایندگانی از روستایمان برای استقبال و تبریك به فرودگاه آمده بودند. معلوم بود كه قهرمانیام فضای جامعه را عوض كرده بود.
وی درمورد حضورش در المپیک پکن اظهار داشت: وقتی كوچكتر بودم، آرزو میكردم كه المپیك را از نزدیك ببینم و رقابت در آن برایم بسیار با ارزش و هیجان انگیز بود. البته همیشه در آن زمان میگفتم "انشاءالله".
القصرا درمورد آیندهاش هم گفت: من آرزوهای بزرگی دارم اما بین آن چیزی كه میخواهم و آن چیزی كه هستم فاصله زیادی وجود دارد. من به موفقیت در بازیهای المپیك نگاه میكنم و باید برای رسیدن به این موفقیت قدرتم بیشتر شود.