پيامبر هم از طريق دريافت وحي به آنان جواب مي داد تا اينكه سرانجام وصف كاملي از آن به دست داد و به اين بهانههاي بنياسراييلي خاتمه داد.
آنچه به بحث حاضر ارتباط دارد آيه 69 سورهبقره است كه در ميانهگيرو دار پاسخ دهي به بهانههاي بنياسراييلي است:« قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يبَينْ لَنا ما لَوْنُها قالَ اِنَّهُ يقُولُ اِنَّها بَقَرَة صَفْراءُ فاقِع لَوْنُها تَسُرُّ النّاظِرِينَ؛ گفتند از پروردگارت بخواه براي ما روشن كند كه رنگ آن چيست؛ گفت: او ميفرمايد آن گاوي زرد است كه رنگش زرد روشن است [و] بينندگان را شاد ميكند.»
بحث ما در عبارت «صَفْراءُ فاقِع لَوْنُها تَسُرُّ النّاظِرِينَ؛ گاوي است زرد، كه رنگش زرد روشن است[و] بينندگان را شاد ميكند.» است.
همه ما به حس و عيان، بعضي گاوها يا آهوها يا اشياء زرد خوشرنگ را ديدهايم كه ديدن آنه حال و حالت خوشي در انسان ايجاد مي كند. اينكه رنگها هر كدام معناي خاص و اثر خاص دارند از مسلّمات فرهنگي و يافتههاي علمي است. در قديم و از قديم في المثل رنگ سفيد را نشانهصلح و صفا و تسليم ميشمردند و سياه را نشانه عزا يا وقار چنانكه رنگ سياه شعار عباسيان بود. يا سبز را نشانهمعصوميت ميانگاشتند (چنانكه شعار بني هاشم يا سادات بود)، يا سرخ كه نشانه انقلابيگري و خونخواهي بود.
اين مسأله در ذيل دو مقوله بررسي ميشود يكي سمبوليسم رنگها (نماد پردازي و معناي كنايي رنگها) و ديگري روانشناسي رنگ. بحث ما مربوط به روانشناسي رنگ است. از زماني كه قرآن مجيد رنگ زرد روشن را شاد كننده بينندگان شمرد تا زماني كه روانشناسي رنگها در روانشناسي (و حتي نقاشي) مورد بحث و فحص علمي قرار گرفت، بيش از 12 ـ 13 قرن گذشته است.
امروزه روانشناسان به ارزش رواني گوناگون رنگها توجه و در آنها تحقيق دارند. مثلاً رنگ اتاق و اثاثيه آسايشگاههاي رواني را زرد روشن ميگيرند؛ زيرا اين رنگ را شاد و شادكننده يافتهاند كه اثر آرامش دهنده و تسكين دهنده بر اعصاب و روان بيماران حسّاس و نازك طبع و زود رنج دارد. البته تأثير اين رنگ فقط بر بيماران رواني نيست، بلكه بر همه انسانهاست.
چيزي كه مسلّم است اين بينش و برداشت راجع به رنگها و اين رنگ خاص در فرهنگ زمانهوحي و نزول قرآن نمي گنجد و فقط وحي الهي ميتوانسته است بيش از يك هزار سال بر پژوهش علمي رنگها سبقت بگيرد.